چون یتیمی که دچار پدر اندر شده است
یا که زخمی به تن از نیش برادر شده است
روزگاری میرسد شعرم برایت نغمه باشد
روی مضراب کلامم چشم تو چون زخمه باشد
روزگاری میـــــرسد تا شوقِ دیدار تو ای عشق
دلبری در دیدگانم بهر تو با سرمه باشد
روزگاری میرسد تا قامت مردانه ات را
لیلة القدریست چشمانت نگاهم میکنی؟
لحظه ای با چشم خود درگیر آهم میکنی؟
تا به خلصنا ی این آتش امیدی بسته ام
عفو خود را شامل روی سیاهم میکنی؟
کافرم بر دین خود آن دم که دنیایم شدی
شعر عاشقانه ی کمی آرام تر باران
شعر عاشقانه ی پنجره از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
روزی
مثل
تابلویی گرانبها
قابت گرفتم
در چارچوب پنجره
به سرقت رفته ای
چون
مونالیزا
شعر عاشقانه ی آه و فغان از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
کبک شو تا که در این معرکه افشا نشوی
دیگر از جاذبه ی چشم من اغوا نشوی
مصلحت نیست تو را مرد بنامند عوام
سعی کن تا که در این نام هویدا نشوی
ای شرر بارترین حادثه در زندگیم
پس بکش پاکه در این مهلکه رسوا نشوی
دور شو از منو از حال خرابم که دریغ
سوژه ی شاعر پر شورو تمنا نشوی
شعر عاشقانه ی شب بخیر از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
شب بخیر ای که از احوال دلت با خبرم
من همان عاشق دیوانه ی شوریده سرم
کوچه ها ی شب دل پر شده از خاطر تو
گرچه از دیدن رویت حذر اندر حذرم
به زلیخایی اگر شهره ی این شهر شدم
شعر اجتماعی قتل سپید از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:اجتماعی
واژه ی
از مَرکب افتاده را
از
اصل میرانند
و
راکبینِ
غزل به دوش
به زیرِ یالِ بی مهری
به خون میکشانند
خشمِ آیه نشده را
حکم برائت شعر
شعر عاشقانه ی دلت را بردار از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
بتان
معرکه گرفته اند
در فراموشیِ ایمان
و
سنگها
دلِ هیچ
شیطانی را
نمی رنجانند
هوا پس است
شعر عاشقانه ی حس و حال از ستاره فرخی نژاد
دسته بندی:عاشقانه
دیگر برای شعر گفتن حس و حالی نیست
تا پر گشودن در خیالت دست و بالی نیست
این شاعر آواره ی دلخسته را حتــــــــــــــــی
در وصف تو تک مصرعی هم... احتمالی نیست !!