عزیز روز های رفته

عزیز روزهای رفته ام، حرفی به دل داری؟

بگو بر دشت سرخ سینه ام غم را نمی کاری

دلی که پای عشقت مانده در دنیای پر تردید

غرورت را نکن حایل بگو که دوستش داری

خیالت می کِشد در آسمان هر شبم چشمی

و دلخوش میشوم شاید تو هم از عشق بیداری

گل خوشبوی من ،عطرت،هوارا میکند مست و

نباید سهم من باشد که در قلبم رود خاری

به روزم آفتابی و طلوعت می کند آغاز

درونم التهاب سرکش این میل تکراری

زلیخایی ترین احساس من دائم خریدار است

تو را یوسف ترین زیبای این آشفته بازاری

شبانگاهان میان بسترت خالی نما جایم

ستاره، ماه می خواهد، تو ماهم می شوی؟ آری ؟

شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.

دریافت
عنوان: عزیز روز های رفته
حجم: 380 کیلوبایت
توضیحات: شعر عزیز روز های رفته از ستاره فرخی نژاد

ثبت نظر