شعر فرش دل

بارها خورشید را در جان من تابانده ای

فرش دل را زیر پاهای خودت خوابانده ای

عطر گلهای جهان را در حسد رنجاندی و

بر تنم با ردی از احساس خود جا مانده ای

ثبت نظر